دارک بلو

یادداشت‌ها و اندیشه‌های محمد رضا عابدی شاهرودی

دارک بلو

یادداشت‌ها و اندیشه‌های محمد رضا عابدی شاهرودی

کتاب شیطان



به کادیوس اهریمن دروغ در دوزخ فالکان. می‌دانم دیر زمانى است که آتش خود را افروخته‌اى و چه سهمگین است آتشى که تو می‌افروزى. آتشى که از دروغ و کذب آکنده است. بر توست که بر آدمیان فرود آیى در حالى که دروغ و حقیقت را با هم می‌آمیزى. بدان که آنان بر دو دسته‌اند: دسته‌اى که برایشان پذیرفتن دروغى آسان‏تر است که با حقیقتى ساده یا بدیهى آمیخته باشد و دسته‌اى دیگر که برایشان فرقى نمی‌کند. هر دروغى را حقیقى می‌پندارند. بنابراین نیروى خود را صرفاً بر دسته اول بگذار و دسته دوم را به حال خود رها کن. آنان چه بخواهند، چه نخواهند در دام تو اسیرند. براى ابد.  

به آناتوس اهریمن مرگ در دوزخ هلگرا. اهریمنى که حتى سایر اهریمنان نیز از یاد نام او چشمها را بسته و بر خود می‌لرزند. بر توست که سوى زمین و آدمیان روان شوى براى نابودى و مرگ. پس ارابه‌هاى خود را بر زن و مرد و پیر و جوان آنان بران تا زیر چرخهاى آتشین تو، طعم تلخ نابودى را حس کنند. بر توست که آبى آتشین بر سر آنان ریزى، چشمهایشان را فرو بندى و بند از بندشان جدا سازى. دروازه‌هاى هلگرا را به روى فرزندان آدم بگشا تا آن زمان که بر من سجده کنند و کسى جز من را نپرستند.  

به تیاتوس اهریمن حرص و طمع در دوزخ ساگها. بدان که فرزندان آدم بسى ضعیف و ناتوانند. پس تمام وسوسه‌هاى خود را به کار گیر و بدان که وسوسه مدام ولى پنهانى، از وسوسه آنى ولى آشکار کارسازتر است. آن وسوسه‌اى در آنان کارگر می‌افتد که گویى خودشان، خود را مخاطب قرار می‌دهند. پس با آنان آن طور به گفتگو بنشین که خودشان گفتگو می‌کنند و بدان که حرص و طمع مردابى است که اگر کسى در آن غوطه‌ور شود دیگر راه رهایى نمی‌یابد.  

به سادیوس اهریمن هزار چهره در دوزخ کالُن. فرود آ با خشمى عظیم که زمین و آسمان نام تو را فریاد می‌زنند. براى مردان آنان به صورت زن، و براى زنان آنان به صورت مرد ظاهر شو تا هر دم بتوانى آنان را به گناه و نیستى دعوت کنى. پس در مال و زن و فرزند آنان شریک باش و بدان که هیچ زن و مردى به هم نمی‌نگرند، مگر آنکه تو چشمهایشان را هدف پیکان خود قرار داده‌اى و هیچ مرد و زنى به خلوت هم نمی‌روند، مگر آنکه تو نفر سوم آنان باشى. پس هیچگاه آنان را رها نکن. در بیدارى و خواب بر آنان بتاز. در بیدارى و خواب. در بیدارى و خواب. در بیدارى و خواب. 

به ملیکاس اهریمن خوابهاى آشفته در دوزخ ماتوزا. دروازه‌هاى شب به سوى ماتوزا بسته می‌شوند. و شبهنگام زمانى است که ماتوزا شعله‌هاى خود را به سوى جهانیان روانه می‌سازد. همیشه بد، همیشه شب. فرمانى است که دروازه‌ها را می‌گشاید. پس همنوا با اهریمنان هبوط کرده بخوان تا آن هنگام که شب همه جا را فرا گیرد و تاریکى حکمفرما شود.

به فالاس اهریمن ترس در دوزخ دان گان. ترس و تاریکى. زمانى که ترس به همخوابگى تاریکى می‌رود، زمانى است که تو بستر شب را می‌شکافى. بدان که ترس یکى از عواملى است که آدمى را مجبور به هر کارى می‌کند. ترس از آنچه می‌داند، ترس از آنچه نمی‌داند، ترس از آنچه گذشته است و ترس از آنچه خواهد آمد. پس ترس عاملى است که تو ایجاد می‌کنى. ترس و وحشت از آنچه در کمین است و انتظار می‌کشد.  

به گالوس اهریمن اهریمنان در دوزخ آنتین. اگر اهریمنان دیگر اهریمنانى هستند که آدمیان خواستار دیدن آنان نیستند، تو اهریمنى هستى که دیگر اهریمنان هرگز خواستار دیدن او نیستند، زیرا که تو پیام‏ آور نابودى آنانى. تو را بر سایر اهریمنان می‌گمارم تا لحظه‌اى از فرامین من غفلت نکنند. پس بر توست که وظایفشان را یاد آور شوى، و هر آئینه اگر کسى از ایشان در کار خود غفلت ورزید یا کوتاهى کرد، او را به آنتین روانه سازى. آنتین هفتاد چاه عمیق دارد که تا به حال کسى به انتهاى آن نرسیده است، بلکه هفتصد چاه عمیق یا شاید هفت هزار چاه عمیق. شماره صحیح آن را کسى نمی‌داند. آن چاه‌ها را پر از اهریمنانى کن که فرامین من را نادیده می‌گیرند و در کار خود سهل‏‌انگارى دارند.

کتاب شیطان / گزیده‌ای از فصل اول: فرامین / محمد رضا عابدی شاهرودی / انتشارات اندیشه امروز 1384
نظرات 1 + ارسال نظر
عبداله چهارشنبه 12 شهریور 1393 ساعت 11:08

با سلام
در چه موضوعیه؟

سلام و مجموعه داستان کوتاه در حال و فضای جهان های ممکن، موازی و متکثر...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.